ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Kneel

niːl niːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    knelt
  • شکل سوم:

    knelt
  • سوم شخص مفرد:

    kneels
  • وجه وصفی حال:

    kneeling

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adverb B2
    زانو زدن
    • - They knelt around his tomb.
    • - آنان در اطراف آرامگاه او زانو زدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kneel

  1. verb get down on one’s knees
    Synonyms: bow, bow down, curtsey, do obeisance, genuflect, kowtow, prostrate oneself, stoop

ارجاع به لغت kneel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kneel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kneel

لغات نزدیک kneel

پیشنهاد بهبود معانی