فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Kneel

niːl niːl

گذشته‌ی ساده:

knelt

شکل سوم:

knelt

سوم‌شخص مفرد:

kneels

وجه وصفی حال:

kneeling

معنی و نمونه‌جمله

adverb noun B2

زانو زدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

They knelt around his tomb.

آنان در اطراف آرامگاه او زانو زدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kneel

  1. verb get down on one’s knees
    Synonyms:
    bow bow down stoop genuflect kowtow curtsey do obeisance prostrate oneself

ارجاع به لغت kneel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kneel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kneel

لغات نزدیک kneel

پیشنهاد بهبود معانی