شکل جمع:
crimsonsصفت تفضیلی:
more crimsonصفت عالی:
most crimsonبه رنگ خون، قرمز سیر، لاکی، قرمز کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a crimson dress
پیراهن قرمز
Her face turned crimson.
صورتش سرخ شد.
قرمز شدن، (از خجالت) سرخ شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crimson» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crimson