معنی tomato به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

təˈmeɪt̬oʊ təˈmɑːtəʊ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

غذا و آشپزی گیاه‌شناسی گوجه‌‌فرنگی، بوته‌ی گوجه‌فرنگی

افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- tomato soup

- سوپ گوجه‌‌فرنگی

- tomato salad

- سالاد گوجه‌فرنگی

- tomato sauce

- سس گوجه‌فرنگی

- ripe tomatoes

- گوجه‌‌فرنگی‌های رسیده

- tomato paste

- رب گوجه‌فرنگی

- Layer the pasta with slices of tomato.

- پاستا را با برش‌های گوجه‌فرنگی بپوشانید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

noun slang countable informal

انگلیسی آمریکایی (قدیمی— گاهی توهین‌آمیز) زن جوان جذاب، دختر خوشگل

- I saw a tomato tonight.

- امشب یه زن جوون جذاب رو دیدم.

- I spent my time with a tomato last night.

- دیشب وقتم رو با یه دختر خوشگل گذروندم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tomato

noun Native to South America; widely cultivated in many varieties

Synonyms: love-apple, tomato plant, tomato vine, tree tomato, pomme d'amour (French), tomate (Spanish), jitomate (Spanish), Lycopersicon (Latin), Lycopersicon esculentum

ارجاع به لغت tomato

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «tomato» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tomato

لغات نزدیک tomato

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی