آرایش و پیرایش (پودر) رژگونه، رژ، سرخاب، غازه، گلگونه، گَردی سرخفام
She applied a bright red rouge to her cheeks.
یک رژگونهی قرمز روشن روی گونههایش زد.
The vintage compact contained a small mirror and a compartment for rouge.
جعبهی لوازمآرایش قدیمی شامل یک آینهی کوچک و یک قسمت برای رژ بود.
پودر سنباده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The gemstone sparkled after being polished with rouge.
این سنگ قیمتی پساز صیقلدادن با پودر سنباده میدرخشید.
The glass surface was smooth and shiny after being treated with rouge.
سطح شیشه پساز استفاده از پودر سنباده صاف و براق بود.
آرایش و پیرایش سرخاب زدن، سرخاب مالیدن، رژگونه زدن، رژ زدن
She skillfully rouged her cheeks before the party.
قبلاز مهمانی بامهارت گونههایش را رژگونه زد.
I quickly rouged my cheeks for a touch of color before leaving the house.
قبلاز خروجاز خانه، بهسرعت گونههایم را سرخاب مالیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rouge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rouge