پیش بینی کردن، اگاهی، داروی مخدر، دارو دادن، تخدیر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a dope-addict
معتاد به مادهی مخدر
You forgot your book again, you dope!
خنگ خدا! بازم کتابت رو فراموش کردی!
dope for dry skin
کرم نرمکنندهی پوست بدن
They have coated the water pipes with a corrosive-resisting dope.
لولههای آب را با مادهی ضدرنگ پوشاندهاند.
(advance) dope on the government's policy for the purchase of weapons
پیشآگاهی درباره سیاست خرید اسلحه توسط دولت
The cancer patient was heavily doped.
بیمار سرطانی را سخت تحتتأثیر مواد مخدر قرار داده بودند.
She finally doped out how to make it work.
بالأخره سر درآورد که چگونه باید آن را به کار اندازد.
(عامیانه - با مواد مخدر و غیره) کلهی کسی را گرم کردن، منگ کردن، خوابآلود کردن
(عامیانه) پیبردن، (مسئله و غیره) حل کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dope» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dope