آخرین به‌روزرسانی:

Dope

doʊp dəʊp

گذشته‌ی ساده:

doped

شکل سوم:

doped

سوم‌شخص مفرد:

dopes

وجه وصفی حال:

doping

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable informal

ماری‌جوانا، مواد مخدر

The police raided the house suspected of dealing dope.

پلیس به خانه‌ای که به فروش مواد مخدر مشکوک بود حمله کرد.

Dope is illegal in many countries.

ماری‌جوانا در بسیاری از کشورها غیرقانونی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a dope-addict

معتاد به ماده‌ی مخدر

noun countable

خنگ، احمق، کودن، نادان، ابله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

You forgot your book again, you dope!

خنگ خدا! بازم کتابت رو فراموش کردی!

He felt like a dope after making that mistake.

بعداز آن اشتباه احساس کرد چقدر احمق بوده.

noun singular uncountable

انگلیسی آمریکایی اطلاعات، خبر (معمولاً مخفی)

If you want the dope on the company’s plans, talk to the insiders.

اگر می‌خواهی اطلاعات پشت پرده‌ی برنامه‌های شرکت را بدانی، با افراد داخلی صحبت کن.

I got the dope on the new project before it was announced.

قبل‌از اعلام رسمی، اخبار محرمانه درباره‌ی پروژه‌ی جدید را گرفتم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

dope on the government's policy for the purchase of weapons

اطلاعات درباره سیاست خرید اسلحه توسط دولت

noun countable uncountable

مایع، کرم، ماده، خمیر

They have coated the water pipes with a corrosive-resisting dope.

لوله‌های آب را با ماده‌ی ضدرنگ پوشانده‌اند.

This dope helps lubricate and protect the moving parts.

این مایع چسبناک به روان‌کاری و محافظت قطعات متحرک کمک می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

dope for dry skin

کرم نرم‌کننده‌ی پوست بدن

verb - transitive informal

دوپینگ کردن، ماده‌ی محرک دادن، دارو دادن، بیهوش کردن با دارو

The cancer patient was heavily doped.

بیمار سرطانی را سخت تحت‌تأثیر مواد قرار داده بودند.

Some trainers dope their animals to improve their chances of winning.

برخی مربیان برای افزایش شانس برد به حیوانات خود ماده‌ی محرک می‌دهند.

verb - transitive informal

فهمیدن، پی بردن، سر درآوردن

معمولاً با out استفاده می‌شود.

She finally doped out how to make it work.

بالأخره سر درآورد که چگونه باید آن را به کار اندازد.

It took me a while to dope out what she really meant.

کمی طول کشید تا بفهمم منظور واقعی‌اش چیست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dope

  1. noun stupid person
    Synonyms:
    fool idiot dunce simpleton dimwit dolt blockhead ass donkey lame-brain
    Antonyms:
    brain genius
  1. noun drug
    Synonyms:
    narcotic opiate stimulant
  1. noun inside news
    Synonyms:
    information info knowledge facts details account developments lowdown tip
  1. verb drug someone
    Synonyms:
    sedate deaden anesthetize narcotize knock out stupefy load put to sleep drug inject soak adulterate debase sophisticate

Phrasal verbs

dope off

(عامیانه - با مواد مخدر و غیره) کله‌ی کسی را گرم کردن، منگ کردن، خواب‌آلود کردن

dope out

(عامیانه) پی‌بردن، (مسئله و غیره) حل کردن

ارجاع به لغت dope

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dope» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dope

لغات نزدیک dope

پیشنهاد بهبود معانی