با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Narcotic

nɑːrˈkɑːt̬ɪk nɑːˈkɒtɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    narcotics

معنی

noun adjective
مخدر، مسکن، مربوط به مواد مخدره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد narcotic

  1. adjective dulling, painkilling
    Synonyms: analgesic, anesthetic, calming, deadening, hypnotic, numbing, opiate, sedative, somnifacient, somnific, somnolent, somnorific, soporiferous, soporific, stupefacient, stupefactive, stupefying
  2. noun powerful drug inducing anesthesia or sleep
    Synonyms: analgesic, anesthetic, anodyne, dope, downer, fix, hard drug, hard stuff, heroin, hypnotic, junk, laudanum, lenitive, merchandise, nepenthe, opiate, opium, painkiller, sedative, somnifacient, soporific, stuff, stupefacient, tranquilizer

ارجاع به لغت narcotic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «narcotic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/narcotic

لغات نزدیک narcotic

پیشنهاد بهبود معانی