آرامکننده، تسکیندهنده
The anodyne music helped me relax after a long day.
موسیقی آرامشبخش به من کمک کرد که بعد از یک روز طولانی آرام شوم.
She found comfort in the anodyne words of her friend.
او با سخنان تسکیندهندهی دوستش آرام شد.
پزشکی مسکن، داروی مسکن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The anodyne effects of the medication helped ease his pain.
اثرات داروی مسکن به کاهش درد او کمک کرد.
The anodyne lotion provided immediate relief for my sore muscles.
پماد مسکن، درد عضلات من را به سرعت تسکین داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «anodyne» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anodyne