امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sedative

ˈsedətɪv ˈsedətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sedatives

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پزشکی داروی آرام‌بخش، داروی تسکین‌دهنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The sedative helped to relieve her anxiety.
- داروی آرام‌بخش به کاهش اضطرابش کمک کرد.
- After a long day, I decided to take a sedative to help me sleep.
- تصمیم گرفتم بعد از یک روز طولانی برای تسهیل خواب داروی آرام‌بخش بخورم.
adjective
آرام‌بخش، تسکین‌دهنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sedative

  1. adjective soothing
    Synonyms: allaying, anodyne, calmative, calming, lenitive, relaxing, sleep-inducing, soporific, tranquillizing
    Antonyms: agitating, excitative, upsetting
  2. noun soothing agent, medicine
    Synonyms: analgesic, anodyne, barbiturate, calmant, calmative, depressant, dope, downer, drug, hypnotic, knockout pill, medication, narcotic, nerve medicine, opiate, pacifier, pain-killer, pain pill, quietive, sleeping pill, tranquillizer
    Antonyms: antidepressant

ارجاع به لغت sedative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sedative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sedative

لغات نزدیک sedative

پیشنهاد بهبود معانی