آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ شهریور ۱۴۰۳

    Medicine

    ˈmedəsn ˈmedsn

    شکل جمع:

    medicines

    معنی medicine | جمله با medicine

    noun uncountable B1

    پزشکی پزشکی، طب

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    She is studying medicine at the university.

    او در دانشگاه پزشکی می‌خواند.

    The field of medicine has made significant advancements in recent years.

    رشته‌ی طب در سال‌های اخیر پیشرفت‌های چشمگیری داشته است.

    noun countable uncountable

    پزشکی دارو، دوا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The medicine helped to reduce the inflammation in my joints.

    این دارو به کاهش التهاب مفاصل من کمک کرد.

    The doctor prescribed a strong medicine to help alleviate the patient's pain.

    پزشک داروی قوی‌ای را برای کمک به کاهش درد بیمار تجویز کرد.

    noun

    جادو، جادوجنبل، طلسم

    The medicine of the sacred feather allowed the shaman to communicate with the spirits of the ancestors.

    جادوی پر مقدس به شمن امکان داد تا با ارواح اجداد ارتباط برقرار کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد medicine

    1. noun cure
      Synonyms:
      remedy medication drug dose prescription pill tablet capsule injection vaccine antibiotic antiseptic balm ointment lotion salve tonic elixir potion tincture antidote serum vaccination inoculation antitoxin sedative anesthetic medicament pharmaceutical biologic physic pharmacon
    1. noun substance that helps cure, alleviate, or prevent illness
      Synonyms:
      drug cure remedy medicament pharmaceutical prescription dose pill tablet injection vaccine antibiotic antiseptic balm lotion ointment elixir potion tonic salve serum capsule tincture vaccination anesthetic physic antidote antitoxin biologic liniment sedative inoculation pharmacon

    Idioms

    take one's medicine

    تن به مکافات دادن، نتیجه‌ی عمل خود را پذیرفتن

    laughter is the best medicine.

    خنده بر هر درد بی‌درمان دواست.

    a taste of your own medicine

    این جوابِ کار بد خودته (چیزی که عوض داره، گله نداره) (جواب های، هوی است) (زدی ضربتی، ضربتی نوش کن)

    لغات هم‌خانواده medicine

    • noun
      medical, medication, medicine, medic
    • adjective
      medical, medicated, medicinal
    • adverb
      medically, medicinally

    سوال‌های رایج medicine

    شکل جمع medicine چی میشه؟

    شکل جمع medicine در زبان انگلیسی medicines است.

    ارجاع به لغت medicine

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «medicine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/medicine

    لغات نزدیک medicine

    • - medicinal
    • - medicinally
    • - medicine
    • - medicine ball
    • - medicine dance
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.