Inoculation

ˌɪˌnɑːkjəˈleɪʃn̩ ɪˌnɒkjʊˈleɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    inoculations

معنی و نمونه‌جمله

noun
تلقیح، مایه‌کوبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- inoculation against smallpox
- واکسینه کردن دربرابر آبله
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inoculation

  1. noun immunization
    Synonyms: injection, prevention, shot, vaccination

ارجاع به لغت inoculation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inoculation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inoculation

لغات نزدیک inoculation

پیشنهاد بهبود معانی