گذشتهی ساده:
inoculatedشکل سوم:
inoculatedسومشخص مفرد:
inoculatesوجه وصفی حال:
inoculatingپزشکی مایهکوبی کردن، تلقیح کردن (دادن شکل ضعیف بیماری به شخص یا حیوان معمولاً از طریق تزریق برای محافظت در برابر آن بیماری)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
We inoculate children against smallpox.
کودکان را در برابر آبله تلقیح میکنیم.
The doctor will inoculate the child with a weakened form of COVID-19 to protect him from getting sick.
پزشک کودک را با شکل ضعیفشدهی کووید مایهکوبی میکند تا از او در برابر بیمار شدن محافظت کند.
زیستشناسی مایهزنی کردن (میکرو ارگانیسم را برای منظورهای گوناگون وارد خاک یا کشت میکروبی و غیره کردن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They inoculated rats with bacteria.
موش را با ترکیزه (باکتری) مایهزنی کردند.
The scientists plan to inoculate the mice with a strain of bacteria.
دانشمندان قصد دارند موشها را با سویهای از باکتریها مایهزنی کنند.
مجازی تزریق کردن، وارد کردن
Parents who were trying to inoculate their children with their own ideas.
والدینی که میکوشیدند باورهای خود را به بچههای خود تزریق کنند.
The teacher attempted to inoculate a sense of curiosity in her students.
معلم سعی کرد حس کنجکاوی را به دانشآموزانش وارد کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inoculate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inoculate