با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Inoculate

ɪˈnɑːkjəleɪt ɪˈnɒkjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    inoculated
  • شکل سوم:

    inoculated
  • سوم شخص مفرد:

    inoculates
  • وجه وصفی حال:

    inoculating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    پزشکی مایه‌کوبی کردن، تلقیح کردن (دادن شکل ضعیف بیماری به شخص یا حیوان معمولاً از طریق تزریق برای محافظت در برابر آن بیماری)
    • - We inoculate children against smallpox.
    • - کودکان را در برابر آبله تلقیح می‌کنیم.
    • - The doctor will inoculate the child with a weakened form of COVID-19 to protect him from getting sick.
    • - پزشک کودک را با شکل ضعیف‌شده‌ی کووید مایه‌کوبی می‌کند تا از او در برابر بیمار شدن محافظت کند.
  • verb - transitive
    زیست‌شناسی مایه‌زنی کردن (میکرو ارگانیسم را برای منظورهای گوناگون وارد خاک یا کشت میکروبی و غیره کردن)
    • - They inoculated rats with bacteria.
    • - موش را با ترکیزه (باکتری) مایه‌زنی کردند.
    • - The scientists plan to inoculate the mice with a strain of bacteria.
    • - دانشمندان قصد دارند موش‌ها را با سویه‌ای از باکتری‌ها مایه‌زنی کنند.
  • verb - intransitive verb - transitive
    مجازی تزریق کردن، وارد کردن
    • - Parents who were trying to inoculate their children with their own ideas.
    • - والدینی که می‌کوشیدند باورهای خود را به بچه‌های خود تزریق کنند.
    • - The teacher attempted to inoculate a sense of curiosity in her students.
    • - معلم سعی کرد حس کنجکاوی را به دانش‌آموزانش وارد کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد inoculate

  1. verb immunize
    Synonyms: vaccinate, protect, inject

ارجاع به لغت inoculate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inoculate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inoculate

لغات نزدیک inoculate

پیشنهاد بهبود معانی