جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی
مترادف و متضاد
Vaccination معنی
væksəˈneɪʃn̩
ˌvæksɪˈneɪʃn̩
آخرین بهروزرسانی:
۲۹ مهر ۱۳۹۹
Noun
واکسنزنی، تلقیح، ابلهکوبی، مایهکوبی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد vaccination
Noun
immunization
Synonyms:
inoculation, shot
لغات نزدیک vaccination
-
vacationer
-
vacationist
-
vacationland
-
vaccinal
-
vaccinate
- vaccination
-
vaccinator
-
vaccine
-
vaccine passport
-
vaccinia
-
vacillant
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری