Vaccine

vækˈsiːn ˈvæksiːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vaccines
  • noun C2
    مایه ابله، واکسن
    • - smallpox vaccine
    • - واکسن آبله
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد vaccine

  1. noun Immunogen consisting of a suspension of weakened or dead pathogenic cells injected in order to stimulate the production of antibodies
    Synonyms: vaccinum, toxoid

ارجاع به لغت vaccine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vaccine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vaccine

لغات نزدیک vaccine

پیشنهاد بهبود معانی