Lotion

    ˈloʊʃn ˈləʊʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      lotions

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    شویه، شستشو، محلول طبی مخصوص شستشو یا ضد‌عفونی کردن صورت و غیره، لوسیون

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - skin lotion
    - لوسیون پوست
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد lotion

    1. noun creamy solution
      Synonyms: balm, cosmetic, cream, demulcent, embrocation, lenitive, liniment, medicine, ointment, palliative, preparation, salve, unguent, wash

    ارجاع به لغت lotion

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lotion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lotion

    لغات نزدیک lotion

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند