Ointment

ˈɔɪntmənt ˈɔɪntmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ointments

معنی

noun
روغن، مرهم، پماد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ointment

  1. noun cream for treatment
    Synonyms:
    medicine lotion balm salve emollient liniment dressing unguent cerate lenitive demulcent embrocation

ارجاع به لغت ointment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ointment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ointment

لغات نزدیک ointment

پیشنهاد بهبود معانی