فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cosmetic

kɑːzˈmet̬ɪk kɒzˈmetɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cosmetics
  • صفت تفضیلی:

    more cosmetic
  • صفت عالی:

    most cosmetic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    وسیله آرایش، فن آرایش و تزئین
    • - cosmetic surgery
    • - جراحی زیبایی (پلاستیک)
    • - Powder and rouge are cosmetics.
    • - پودر و سرخاب از لوازم آرایشی هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cosmetic

  1. adjective beautifying; relating to appearance
    Synonyms: corrective, gooky, improving, makeup, nonessential, painted, remedial, restorative, superficial, surface, touching-up
    Antonyms: disfiguring

ارجاع به لغت cosmetic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cosmetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cosmetic

لغات نزدیک cosmetic

پیشنهاد بهبود معانی