سطحی، رویهای، برونهای، وابسته به سطح، مسطحه، مساحتی، مسطح، کمژرفا، کمعمق، کممایه، بیمایه، سرسری، سطحی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
a superficial burn
سوختگی سطحی
superficial measurements
اندازهگیریهای مساحتی
superficial newspaper reports
گزارشهای سطحی روزنامهها
His thinking is superficial.
اندیشهی او ژرفا ندارد.
ظاهری، صوری، برونی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
superficial changes in costume
دگرگونیهای ظاهری در لباس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «superficial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/superficial