صفت تفضیلی:
more ostensibleصفت عالی:
most ostensibleنمایان، ظاهر، قابل نمایش، صوری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Send me two letters--one confidential, another ostensible.
دو نامه برایم بفرست - یکی محرمانه و دیگری برای نشان دادن به دیگران.
The ostensible reason for his trip to Kashan was to purchase rugs but his real reason was to see his fiancée.
دلیل ظاهری سفر او به کاشان خرید قالی بود؛ ولی دلیل واقعی آن دیدن نامزدش بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ostensible» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ostensible