( outwards ) به طرف خارج، بیرونی، ظاهری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the inward and outward flow of money
جریان درونسوی و برونسوی (داخلی و خارجی) پول
the gradual outward slope of the mountain
شیب تدریجی و به طرف خروجی کوه
an outward journey
مسافرت به خارج (از مرکز یا مبدأ)
the eternally outward moving stars
ستارگانی که تا ابد حرکت برونسوی(بیرونی) دارند
He slept in the outward room.
او در اتاق بیرونی خوابید.
He gives no outward sign of happiness.
او نشانهی آشکاری از شادی بروز نمیدهد.
outward beauty
زیبایی صوری
an improvement of his outward status
بهتر شدن مقام و منزلت ظاهری او
So fair an outward and so foul a nature!
ظاهر چنان زیبا و طینت آنچنان بد!
تا آنجایی که از ظواهر پیداست، ظواهر چنین نشان میدهد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outward» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outward