فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Outward

ˈaʊtwərd ˈaʊtwəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective adverb
    ( outwards ) به طرف خارج، بیرونی، ظاهری
    • - the inward and outward flow of money
    • - جریان درون‌سوی و برون‌سوی (داخلی و خارجی) پول
    • - the gradual outward slope of the mountain
    • - شیب تدریجی و به طرف خروجی کوه
    • - an outward journey
    • - مسافرت به خارج (از مرکز یا مبدأ)
    • - the eternally outward moving stars
    • - ستارگانی که تا ابد حرکت برون‌سوی(بیرونی) دارند
    • - He slept in the outward room.
    • - او در اتاق بیرونی خوابید.
    • - He gives no outward sign of happiness.
    • - او نشانه‌ی آشکاری از شادی بروز نمی‌دهد.
    • - outward beauty
    • - زیبایی صوری
    • - an improvement of his outward status
    • - بهتر شدن مقام و منزلت ظاهری او
    • - So fair an outward and so foul a nature!
    • - ظاهر چنان زیبا و طینت آنچنان بد!
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد outward

  1. adjective visible; for appearances
    Synonyms: apparent, evident, exterior, external, from within, noticeable, observable, obvious, on the surface, open, ostensible, out, outer, outside, over, perceptible, superficial, surface, to the eye, toward the edge
    Antonyms: invisible, inward

Collocations

ارجاع به لغت outward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outward

لغات نزدیک outward

پیشنهاد بهبود معانی