فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Outward

ˈaʊtwərd ˈaʊtwəd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb

( outwards ) به طرف خارج، بیرونی، ظاهری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the inward and outward flow of money

جریان درون‌سوی و برون‌سوی (داخلی و خارجی) پول

the gradual outward slope of the mountain

شیب تدریجی و به طرف خروجی کوه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an outward journey

مسافرت به خارج (از مرکز یا مبدأ)

the eternally outward moving stars

ستارگانی که تا ابد حرکت برون‌سوی(بیرونی) دارند

He slept in the outward room.

او در اتاق بیرونی خوابید.

He gives no outward sign of happiness.

او نشانه‌ی آشکاری از شادی بروز نمی‌دهد.

outward beauty

زیبایی صوری

an improvement of his outward status

بهتر شدن مقام و منزلت ظاهری او

So fair an outward and so foul a nature!

ظاهر چنان زیبا و طینت آنچنان بد!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outward

  1. adjective visible; for appearances
    Synonyms:
    obvious apparent noticeable visible evident open observable external outer outside superficial exterior surface ostensible on the surface to the eye over out toward the edge from within perceptible
    Antonyms:
    invisible inward

Collocations

to all outward appearances

تا آنجایی که از ظواهر پیداست، ظواهر چنین نشان می‌دهد

ارجاع به لغت outward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outward

لغات نزدیک outward

پیشنهاد بهبود معانی