فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Outer

ˈaʊt̬ər ˈaʊtə

صفت تفضیلی:

outermore

صفت عالی:

outermost

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective B2

بیرونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

outer space

فضای برونی، برون فضا، فضا

the outer lines of defense

خطوط بیرونی دفاع

نمونه‌جمله‌های بیشتر

inner characteristics and outer signs

ویژگی‌های درونی و علایم برونی

the outer regions

سرزمین‌های دوردست

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outer

  1. adjective external, exposed
    Synonyms:
    outside exterior outward superficial peripheral remote extraneous alien exposed extrinsic beyond over surface exoteric without outmost outermost outlying
    Antonyms:
    inner interior central

ارجاع به لغت outer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outer

لغات نزدیک outer

پیشنهاد بهبود معانی