فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Outdoorsy

ˌaʊtˈdɔːrzi ˌaʊtˈdɔːzi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
طبیعت‌دوست، اهل طبیعت‌گردی، دوستدار فضای باز، علاقه‌مند به فعالیت‌های تفریحی در فضای باز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She’s really outdoorsy—she goes hiking almost every weekend.
- او واقعاً طبیعت‌دوست است؛ تقریباً همه‌ی آخرهفته‌ها به کوهنوردی می‌رود.
- I’m not very outdoorsy, I prefer staying in and reading a book.
- زیاد اهل طبیعت‌گردی نیستم، ترجیح می‌دهم در خانه بمانم و کتاب بخوانم.
adjective informal
وابسته به فضای باز، وابسته به طبیعت، وابسته به فعالیت‌های تفریحی در فضای باز
- This backpack has an outdoorsy design, perfect for camping trips.
- این کوله‌پشتی طراحی‌ای مخصوص فضای باز دارد و برای سفرهای کمپینگ عالی‌ است.
- The brand is known for its outdoorsy image and connection to adventure sports.
- این برند به‌خاطر تصویر طبیعت‌گرایانه‌ و ارتباطش با ورزش‌های ماجراجویانه شناخته می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outdoorsy

  1. adjective relating to, characteristic of, or appropriate for the outdoors
  1. adjective a person who enjoys spending time outdoors, especially doing physical or nature-based activities like hiking, biking, camping, etc

ارجاع به لغت outdoorsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outdoorsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outdoorsy

لغات نزدیک outdoorsy

پیشنهاد بهبود معانی