فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Without

wɪðˈaut / / wɪθˈaʊt wɪðˈaʊt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb conjunction preposition A2

بدون، فاقد، برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، به طرف خارج، آن طرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

We had to stand without the door.

مجبور شدیم بیرون در بایستیم.

good will within and without the clan

حسن نیت در داخل و خارج قبیله

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The danger does not come from within the country but from without.

خطر از داخل کشور نیست بلکه از خارج است.

It is difficult to live without electricity.

زندگی بدون برق دشوار است.

to drive without a licence

بدون گواهینامه رانندگی کردن

a disease without remedy

یک بیماری لاعلاج

a fire without smoke

آتش بی‌دود

without end

بی‌پایان

He left without telling us.

بدون اینکه به ما بگوید رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد without

  1. adverb outside
    Synonyms:
    out outdoors externally outwardly beyond past on the outside out-of-doors left out after
    Antonyms:
    inside

ارجاع به لغت without

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «without» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/without

لغات نزدیک without

پیشنهاد بهبود معانی