فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Without

wɪðˈaut / / wɪθˈaʊt wɪðˈaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb conjunction preposition A2
    بدون، فاقد، برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، به طرف خارج، آن طرف
    • - We had to stand without the door.
    • - مجبور شدیم بیرون در بایستیم.
    • - good will within and without the clan
    • - حسن نیت در داخل و خارج قبیله
    • - The danger does not come from within the country but from without.
    • - خطر از داخل کشور نیست بلکه از خارج است.
    • - It is difficult to live without electricity.
    • - زندگی بدون برق دشوار است.
    • - to drive without a licence
    • - بدون گواهینامه رانندگی کردن
    • - a disease without remedy
    • - یک بیماری لاعلاج
    • - a fire without smoke
    • - آتش بی‌دود
    • - without end
    • - بی‌پایان
    • - He left without telling us.
    • - بدون اینکه به ما بگوید رفت.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد without

  1. adverb outside
    Synonyms: after, beyond, externally, left out, on the outside, out, outdoors, out-of-doors, outwardly, past
    Antonyms: inside

ارجاع به لغت without

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «without» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/without

لغات نزدیک without

پیشنهاد بهبود معانی