با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Without

wɪðˈaut / / wɪθˈaʊt wɪðˈaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb conjunction preposition A2
بدون، فاقد، برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، به طرف خارج، آن طرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- We had to stand without the door.
- مجبور شدیم بیرون در بایستیم.
- good will within and without the clan
- حسن نیت در داخل و خارج قبیله
- The danger does not come from within the country but from without.
- خطر از داخل کشور نیست بلکه از خارج است.
- It is difficult to live without electricity.
- زندگی بدون برق دشوار است.
- to drive without a licence
- بدون گواهینامه رانندگی کردن
- a disease without remedy
- یک بیماری لاعلاج
- a fire without smoke
- آتش بی‌دود
- without end
- بی‌پایان
- He left without telling us.
- بدون اینکه به ما بگوید رفت.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد without

  1. adverb outside
    Synonyms: after, beyond, externally, left out, on the outside, out, outdoors, out-of-doors, outwardly, past
    Antonyms: inside

ارجاع به لغت without

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «without» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/without

لغات نزدیک without

پیشنهاد بهبود معانی