شکل جمع:
pastsگذشته، پایانیافته، پیشینه، وابسته به زمان گذشته، پیش، ماقبل، ماضی، گذشته از، ماوراء، در ماورای، دور از، پیش از
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the past week
هفتهی گذشته
our past problems
مشکلات پیشین ما
the past few years
چند سال گذشته
The past is a mirror for the future.
گذشته آینهی آینده است.
Forget the past!
گذشته را فراموش کن!
his past boss
رئیس قبلی او
one of the company's past directors
یکی از مدیران سابق شرکت
The time for talking is past; it's now time to act.
وقت حرفزدن تمام شده؛ حالا موقع عمل است.
Winter is past and spring has come.
زمستان تمام شد و بهار فرا رسیده است.
a quarter past four
یک ربع بعد از چهار
past midnight
پس از نیمه شب
It is past my bedtime.
از وقت به بستر رفتن من گذشته است.
My father is past seventy.
پدرم بیشتر از هفتاد سال دارد.
The bathroom is just past the elevator door.
مستراح درست بعد از در آسانسور است.
The railroad runs past the house.
راهآهن از جلو خانه رد میشود.
We pushed past the line of soldiers.
با فشار از میان صف سربازان رد شدیم.
He has gone far past other poets in his experiments with language.
او در تجارب خود در زبان، به مراتب از سایر شعرا فراتر نهاده است.
The school is about a mile past the bridge.
مدرسه حدود یک میل بعد از پل است.
The students ran past us.
دانشآموزان دواندوان از کنار ما رد شدند.
Finally his past caught up with him.
بالأخره اعمال گذشتهاش به سراغش آمد.
The patient's condition is past hope.
وضع بیماری جای امید باقی نمیگذارد.
This miracle is past explaining.
این معجزه در بیان نمیگنجد.
This problem is past solution.
چارهای بر این مشکل وجود ندارد.
This car is past it; let's buy a new one.
این اتومبیل دیگر به درد نمیخورد؛ بیا یک اتومبیل نو بخریم.
I wouldn't put it past him to steal-or even to kill.
فکر نمیکنم دزدی و حتی آدمکشی از او بعید باشد.
غیرمتداول، مربوط به گذشته، غیرمعمول
زن بد سابقه
از کار افتاده، پیر، فرسوده، قراضه
wouldn't put it past (someone to do something)
از کسی انجام کاری را بعید ندانستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «past» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/past