با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Extinct

ɪkˈstɪŋkt ɪkˈstɪŋkt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
معدوم، از بین رفته، منقرض، تمام‌شده، مرده، برافتاده، خاموش‌شده، نایاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- an extinct fire
- آتش خاموش
- an extinct volcano
- آتشفشان مرده (غیرفعال)
- an extinct animal
- جانور منقرض
- Some plants and animals are in danger of becoming extinct.
- برخی از گیاهان و جانوران در خطر نابودی قرار دارند.
- an extinct dukedom
- دوک‌نشین برافتاده
- extinct laws
- قانون‌های منسوخ
- an extinct language
- زبان نابود (شده)
- the extinct civilization of this area's Indians
- تمدن برافتاده‌ی سرخپوستان این ناحیه
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extinct

  1. adjective dead, obsolete
    Synonyms: abolished, archaic, asleep, bygone, cold, dead and gone, deceased, defunct, departed, disappeared, done for, doused, ended, exanimate, exterminated, extinguished, fallen, gone, inactive, late, lifeless, lost, no longer known, out, outmoded, passé, passed on, snuffed out, superseded, terminated, unknown, vanished, vanquished, void
    Antonyms: alive, existing, extant, living

Collocations

  • become extinct

    نابود شدن، منقرض شدن، برافتاده شدن

ارجاع به لغت extinct

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extinct» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extinct

لغات نزدیک extinct

پیشنهاد بهبود معانی