قسمت سوم فعل Fall
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Fallen trees closed the road.
درختان افتاده جاده را بند آورد.
fallen leaves
برگهای ریخته
the fallen angels
فرشتگان از منزلت افتاده، فرشتگان گمراه
a fallen city
شهر سقوطکرده
a fallen dynasty
سلسلهی منقرض
a memorial building for our fallen soldiers
بنای یادبودی برای سربازان کشتهشدهی ما
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fallen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fallen