گذشتهی ساده:
fell backشکل سوم:
fallen backسومشخص مفرد:
falls backوجه وصفی حال:
falling backبازگشتی، برگشتی
We need to have a fallback option in case our first plan falls through.
درصورتیکه اولین طرح ما از بین برود، باید یک گزینهی بازگشتی داشته باشیم.
Having a fallback option can provide peace of mind in uncertain situations.
داشتن یک گزینه برگشتی میتواند آرامش خاطر را در موقعیتهای نامشخص فراهم کند.
کاهش (قیمت، ارزش و ...)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hotel experienced a fallback in bookings during the off-season.
این هتل در دوران کسادی با کاهش رزرو روبهرو شد.
The unexpected drop in attendance at the event resulted in a fallback in ticket sales.
کاهش غیرمنتظرهی حضور در این رویداد منجر به کاهش فروش بلیت شد.
عقبنشینی، بازگشت، پسرفت
Always have a fallback in case things don't go as planned.
درصورتیکه همهچیز طبق برنامه پیش نرفت، همیشه یک راه بازگشت داشته باشید.
It's important to have a fallback strategy in case of emergencies.
داشتن یک استراتژی عقبنشینی در مواقع اضطراری مهم است.
عقبنشینی کردن، عقب کشیدن
The soldiers had to fallback when the enemy advanced.
هنگامی که دشمن پیشروی میکرد، سربازان مجبور به عقبنشینی کردن بودند.
The team decided to retreat when they realized they were outnumbered.
تیم زمانی که متوجه شد که تعدادشان بیشتر است، تصمیم به عقبنشینی گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fallback» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fallback