شکل جمع:
withdrawalsبرداشت وجه، خروج وجه (خارج کردن پول از حساب بانکی)
I made a withdrawal of $500 from my account yesterday.
دیروز پانصد دلار از حسابم برداشت کردم.
She checked her balance before making a withdrawal.
قبلاز خارج کردن وجه، موجودی حسابش را بررسی کرد.
There was an unauthorized withdrawal from my bank account.
برداشت غیرمجازی از حساب بانکی من انجام شده است.
خروج، تخیله، عقب کشیدن (خارج کردن نیروهای نظامی از منطقهای)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The general ordered the withdrawal of troops from the border.
ژنرال دستور خروج نیروها از مرز را صادر کرد.
The withdrawal of foreign forces is expected to take several months.
انتظار میرود تخلیهی نیروهای خارجی چندین ماه طول بکشد.
the enemy's withdrawal from Ahwaz
عقبنشینی دشمن از اهواز
بازپسگیری، کنارهگیری، حدف، جمعآوری
The company announced the withdrawal of the product due to safety concerns.
شرکت اعلام کرد که این محصول بهدلیل نگرانیهای ایمنی از بازار حذف میشود.
The withdrawal of the complaint led to the case being dismissed.
پسگرفتن شکایت باعث بسته شدن پرونده شد.
Her withdrawal from the competition shocked everyone.
کنارهگیری او از مسابقات همه را شوکه کرد.
The government ordered the withdrawal of the contaminated food from stores.
دولت دستور جمعآوری مواد غذایی آلوده از فروشگاهها را صادر کرد.
Several scientists are calling for the withdrawal of this medicine from pharmacies.
چندین دانشمند خواستار حذف این دارو از داروخانهها هستند.
the withdrawal of a claim
پس گرفتن ادعا
the withdrawal of a dangerous product from the stores
گردآوری یک کالای خطرناک از مغازهها
گوشهگیری، انزوا، کنارهگیری، خلوتگزینی
Withdrawal from social life is often a sign of emotional distress.
کنارهگیری از زندگی اجتماعی اغلب نشانهای از ناراحتی روحی است.
His withdrawal after the accident worried his friends and family.
انزوای او پساز تصادف، دوستان و خانوادهاش را نگران کرد.
اثرات ترک، علائم ترک، عوارض ترک
The patient experienced severe withdrawal symptoms after quitting heroin.
بیمار پساز ترک هروئین علائم شدید ترک را تجربه کرد.
Doctors help patients manage withdrawal effects during detoxification.
پزشکان به بیماران کمک میکنند تا عوارض ترک را درطول سمزدایی مدیریت کنند.
withdrawal symptoms
نشانههای ترک اعتیاد
قطع، لغو
The sudden withdrawal of funding led to the cancellation of the project.
قطع ناگهانی بودجه باعث لغو پروژه شد.
The company announced the withdrawal of its sponsorship from the event.
شرکت اعلام کرد که حمایت مالی خود را از این رویداد لغو میکند.
جماع منقطع (خارج کردن آلت تناسلی از واژن قبلاز انزال)
The withdrawal method is not a highly reliable form of contraception.
جماع منقطع، روش پیشگیری چندان قابلاعتمادی نیست.
Unlike condoms, the withdrawal method does not protect against STDs.
برخلاف کاندوم، جماع منقطع از بیماریهای مقاربتی جلوگیری نمیکند.
برداشت کردن (پول)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «withdrawal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/withdrawal