Rush Hour
ˈrəʃˈaʊər
rʌʃˈaʊə
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
collocation
B2
ساعت پرمشغله، ساعت شلوغی (خیابان‌ها و جاده‌ها)، وقت پررفت‌و‌آمد
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد rush hour
-
noun heaviest commuter trafficSynonyms:traffic jam heavy traffic congestion jam bottleneck gridlock road rage
ارجاع به لغت rush hour
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «rush hour» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rush-hour
لغات نزدیک rush hour
- - rush candle
- - rush headlong into
- - rush hour
- - rush into print
- - rush off