با عجله و بی فکر به کاری وارد شدن، شیرجه زدن در
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't rush headlong into a decision you might regret.
با عجله و بی فکر تصمیمی نگیر که ممکن است پشیمان شوی.
He rushed headlong into the relationship without thinking.
او بدون فکر کردن با عجله وارد رابطه شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rush headlong into» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rush-headlong-into