گذشتهی ساده:
rushedشکل سوم:
rushedسومشخص مفرد:
rushesوجه وصفی حال:
rushingشکل جمع:
rushesلیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تقاضای ناگهان برای چیزی، رونق ناگهان چیزی
باشتاب تصویب یا تدوین یا مقرر (و غیره) کردن
با شتاب (و بدون بازخوانی و دقت) به چاپ رساندن
با شتاب و شدت
سخت گرفتار مشغله بودن، فرصت سر خاراندن نداشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rush» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rush