حرکت تند وسریع، حرکت از روی دست پاچگی، مسابقه کوتاه، سراسیمگی، بسرعت حرکت دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Kindergarten kids scurried down hallways.
بچههای کودکستان در راهروها میدویدند.
A strong wind scurried the dry leaves.
یک باد قوی برگهای خشک را پراکنده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scurry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scurry