آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ بهمن ۱۴۰۲

    Bustle

    ˈbʌsl ˈbʌsl

    گذشته‌ی ساده:

    bustled

    شکل سوم:

    bustled

    سوم‌شخص مفرد:

    bustles

    وجه وصفی حال:

    bustling

    شکل جمع:

    bustles

    معنی bustle | جمله با bustle

    verb - intransitive

    شلوغ شدن، به جنب‌وجوش افتادن، در تکاپو بودن، این‌ور و آن‌ور دویدن، های‌وهوی داشتن، تقلا داشتن، کشمکش داشتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    Once again, the Tehran stock market was bustling.

    بازار سهام تهران بار دیگر به جنب‌وجوش افتاد.

    Servants were bustling in and out of the kitchen.

    پیشخدمت‌ها در داخل و خارج از آشپزخانه در تکاپو بودند.

    noun uncountable

    تکاپو، جنب‌وجوش، های‌وهوی، جنبش، تقلا، کشمکش، شلوغی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    the hustle and bustle of the big city

    شلوغی و جنب‌وجوش شهر بزرگ

    the bustling manager of that company

    مدیر پرتکاپوی آن شرکت

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The bustle of the airport gave me a headache.

    شلوغی فرودگاه سرم را به درد آورد.

    noun countable

    فنر دامن، فنر پشت دامن‌های دوره‌ی ویکتوریایی

    The fashion of wearing a bustle declined in the early 20th century.

    مد پوشیدن فنر دامن در اوایل قرن ۲۰ کاهش یافت.

    The Victorian lady's dress was accentuated by a voluminous bustle.

    لباس خانم ویکتوریایی با فنر دامن بزرگی برجسته شده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bustle

    1. noun quick and busy activity
      Synonyms:
      hurry stir fuss ado commotion uproar turmoil agitation excitement flurry haste hubbub to-do tumult clamor whirl rumpus furor pother hurly-burly whirlwind whirlpool do
      Antonyms:
      relaxation laziness
    1. verb move around quickly, busily
      Synonyms:
      hurry run rush hasten scurry scramble tear dash scuttle whisk flit flutter hustle stir fuss bestir whirl hum dust scamper

    سوال‌های رایج bustle

    گذشته‌ی ساده bustle چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده bustle در زبان انگلیسی bustled است.

    شکل سوم bustle چی میشه؟

    شکل سوم bustle در زبان انگلیسی bustled است.

    شکل جمع bustle چی میشه؟

    شکل جمع bustle در زبان انگلیسی bustles است.

    وجه وصفی حال bustle چی میشه؟

    وجه وصفی حال bustle در زبان انگلیسی bustling است.

    سوم‌شخص مفرد bustle چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد bustle در زبان انگلیسی bustles است.

    ارجاع به لغت bustle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bustle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bustle

    لغات نزدیک bustle

    • - bustic
    • - bustier
    • - bustle
    • - bustling centre
    • - busty
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.