آبوهوا طوفان ناگهانی، باریدن ناگهانی، (بارش ناگهانی برف یا باران همراه با باد) رگبار، باد و برف، برف باد، باد و بارش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
Snow flurries are predicted for Friday afternoon.
برای جمعه بعد از ظهر برف همراه با باد پیشبینی میشود.
light snow flurries
برفبادهای خفیف
سراسیمگی، تپش، جوش و خروش (ناگهانی)، ولوله، های و هوی، غوغا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There was a flurry of activity in the hallway.
در راهرو غلغله بود.
سراسیمه کردن، دستپاچه کردن، آشفتن، عصبانی کردن
Before a trip, I am always flurried.
من قبل از سفر همیشه عصبی هستم.
به حالت آشفته یا گیج حرکت کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flurry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flurry