گذشتهی ساده:
disconcertedشکل سوم:
disconcertedسومشخص مفرد:
disconcertsوجه وصفی حال:
disconcertingمشوش کردن، دستپاچه کردن، مبهوت کردن،ناهماهنگی داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her daughter's addiction disconcerted her greatly.
اعتیاد دخترش او را بسیار ناراحت میکرد.
I find the news very disconcerting.
این خبر برایم بسیار پریشانکننده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disconcert» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disconcert