گذشتهی ساده:
got toشکل سوم:
gotten toسومشخص مفرد:
gets toوجه وصفی حال:
getting toانگلیسی بریتانیایی کجا رفته، کجاست، چرا نیومده، چی شده، کجا مونده، کجا غیبش زده (زمانی که انتظار داریم کسی یا چیزی در جایی باشد اما نیست)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Where has he got to? We’ve been waiting for an hour!
او کجاست؟ یک ساعت است منتظریم!
Where have my keys gotten to this time?
این دفعه کلیدهایم کجا غیبشان زده؟
اذیت کردن، کلافه کردن، اعصاب خورد کردن، تحتفشار قرار دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The stress of the job was starting to get to him.
استرس این کار داشت کمکم کلافهاش میکرد.
After days without sleep, the exhaustion finally got to me.
بعداز چند روز بیخوابی، خستگی دیگه تحتفشارم قرار داد.
ناراحت کردن، اذیت کردن، رو اعصاب بودن، حرص کسی را درآوردن، کسی را بهم ریختن
Don’t let them get to you, they’re just trying to annoy you.
نذار رو اعصابت برن، فقط میخوان حرصت رو دربیارن.
He tries to act cool, but the criticism clearly got to him.
سعی میکرد خونسرد باشد، ولی انتقاد واقعاً ناراحتش کرد.
راضی کردن، قانع کردن، متقاعد کردن، وادار کردن، ترغیب کردن
She got her kids to clean their room by promising ice cream.
با قول بستنی، توانست بچههایش را ترغیب کند که اتاقشان را تمیز کنند.
Do you think you can get them to lower the price?
فکر میکنید میتوانید قانعشان کنید که قیمت را پایین بیاورند؟
فرصت داشتن، توانستن، وقت کردن، شانس پیدا کردن، امکان پیدا کردن، نصیب شدن
He never gets to travel because of his job.
بهخاطر کارش، هیچوقت فرصت سفر پیدا نمیکند.
We got to visit the museum before it closed.
فرصت کردیم قبلاز اینکه موزه تعطیل شود از آن دیدن کنیم.
شروع شدن، بهتدریج شبیه چیزی شدن، به جایی رسیدن، نزدیک شدن، تبدیل شدن
She’s getting to be more confident these days.
این روزها دارد اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکند.
He’s getting to be a real expert in photography.
بهتدریج دارد متخصص واقعی عکاسی میشود.
با کسی آشنا شدن، کسی را خوب شناختن
برو سر اصل مطلب
کسی را خیلی اذیت کردن/ناراحت کردن، روی اعصاب کسی رفتن
(امریکا- عامیانه) پیشروی کردن، (در عشق یا دوستی یا کار و غیره) از خان اول گذشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «get to» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get-to