گذشتهی ساده:
hinderedشکل سوم:
hinderedسومشخص مفرد:
hindersوجه وصفی حال:
hinderingپاگیر شدن، بازمانده کردن، مانع شدن، ممانعت کردن، عقب انداختن، سد راه شدن، جلوگیری کردن، مزاحم شدن، دشوار کردن، سنگ انداختن، سنگاندازی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
Snow hindered the army's progress.
برف جلوی پیشرفت قشون را گرفت.
A shortage of building materials has hindered the completion of the project.
کمبود مصالح ساختمانی اجرای طرح را عقب انداخته است.
He is hindered by a lack of education.
نداشتن تحصیلات سد راه او شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hinder» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hinder