آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ آبان ۱۴۰۲

    Hamper

    ˈhæmpər ˈhæmpə

    معنی hamper | جمله با hamper

    verb - transitive

    مانع شدن، از چیزی باز داشتن، مختل کردن

    Backache hampered his movements.

    کمردرد حرکت کردن او را مختل کرد.

    She is not hampered by criticism.

    انتقاد مانعش نمی‌شود.

    noun countable

    سبد (حصیری معمولاً بزرگ و دردار)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The picnic hamper was filled with delicious sandwiches.

    سبد پیک‌نیک پر از ساندویچ‌های خوشمزه بود.

    The delivery arrived in a large hamper, filled with gourmet treats and goodies.

    مسئول تحویل با یک سبد بزرگ پر از خوراکی‌های لذیذ و چیزهای خوب رسید.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی سبد کادویی خوراکی

    The hamper was overflowing with delicious treats like chocolates, cookies, and gourmet coffee.

    سبد کادویی خوراکی پر از خوراکی‌های خوشمزه مانند شکلات، کلوچه و قهوه‌ی لذیذ بود.

    We received a luxurious hamper from our friends, complete with fine wines and artisanal cheeses.

    از دوستانمان سبد کادویی خوراکی مجللی از شراب‌های خوب و پنیرهای دست‌ساز دریافت کردیم.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی سبد لباس چرک

    She placed the dirty clothes into the hamper.

    لباس‌های کثیف را داخل سبد لباس چرک گذاشت.

    The hamper smelled of dirty socks and gym clothes.

    سبد لباس چرک بوی جوراب‌های کثیف و لباس‌های ورزشی می‌داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hamper

    1. noun basket for storage
      Synonyms:
      laundry basket basket crate carton pannier creel bassinet
    1. verb impede, restrict
      Synonyms:
      prevent block hinder obstruct restrict restrain check slow down frustrate inhibit interfere with tie bind hold up curb fetter shackle tie up encumber entangle foil hamstring handicap thwart clog cramp get in the way bar leash stymie balk tie one’s hands embarrass trammel hog-tie hang up hobble drag one’s feet cumber cramp one’s style
      Antonyms:
      help aid assist allow permit encourage promote expedite

    ارجاع به لغت hamper

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hamper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hamper

    لغات نزدیک hamper

    • - hammy
    • - hamp shire
    • - hamper
    • - hampshire
    • - hampton
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.