با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Carton

ˈkɑːrtn ˈkɑːtn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cartons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    مقوا، جعبه مقوایی، جاکاغذی، کارتن، تصاویر متحرک نقاشی
    • - Usually each carton contains ten cigarette packages.
    • - هر کارتن معمولاً محتوی ده بسته سیگار است.
    • - a carton of milk
    • - یک کارتن شیر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد carton

  1. noun box for holding items
    Synonyms: bin, case, casket, chest, coffer, container, corrugated box, crate, pack, package, packet

ارجاع به لغت carton

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carton» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carton

لغات نزدیک carton

پیشنهاد بهبود معانی