گذشتهی ساده:
packagedشکل سوم:
packagedسومشخص مفرد:
packagesوجه وصفی حال:
packagingشکل جمع:
packagesبسته (شیء یا مجموعهای از اشیای پیچیدهشده در مقوا معمولاً بهمنظور ارسال از طریق پست)
the package which I got by mail
بستهای که از طریق پست دریافت کردم
The package arrived in the mail today.
بسته امروز از طریق پست رسید.
انگلیسی آمریکایی بسته (کوچک)، پاکت، جعبه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She surprised her friend with a package of cookies.
دوستش را با یک بسته کلوچه شگفتزده کرد.
She took the cups out of their package.
فنجانها را از جعبهی آنها خارج کرد.
a package of fruits
یک جعبه میوه
بسته (مجموعهای از موارد مرتبط بهعنوان یک واحد)
They delivered an emergency aid package to the war-torn region.
بستهی کمکهای اضطراری را به منطقهی جنگزده رساندند.
The package included a book, a CD, and a poster.
این بسته مشتملبر یک کتاب، یک سیدی و یک پوستر بود.
کامپیوتر بسته (مجموعهای از برنامههای معین برای دستیابی به هدفی خاص)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
Before you install any new packages on your computer, make sure they are compatible with your operating system.
قبل از اینکه هر بستهی جدیدی را روی رایانهی خود نصب کنید، مطمئن شوید که با سیستمعامل شما سازگار است.
I purchased a new graphics design package for my computer.
بستهی طراحی گرافیکی جدیدی برای کامپیوترم خریدم.
بسته (دستمزد و سایر پاداشهایی که مدیر شرکت دریافت میکند)
The executive's benefits package includes health insurance, retirement savings, and paid time off.
بستهی مزایای مدیر اجرایی مشتملبر بیمهی درمانی، پسانداز بازنشستگی و مرخصی با حقوق است.
Companies often use competitive compensation packages to attract top talent.
شرکتها اغلب از بستههای جبرانی رقابتی برای جذب استعدادهای برتر استفاده میکنند.
ناپسند دمودستگاه (برای اشاره به کیر و خایه)
She gently caressed his package.
بهآرومی دستی به روی دمدستگاهش کشید.
With a mischievous grin, she whispered, "I can't wait to see your package."
با نیشخند شیطنتآمیزی زمزمه کرد: «بیصبرانه منتظرم دمودستگاهت رو ببینم.»
بستهبندی کردن
Our apples are packaged in plastic bags.
سیبهای ما در کیسههای پلاستیکی بستهبندی میشوند.
Their products are well packaged.
محصولات آنها خوب بستهبندی میشود.
meat packaged in cardboard boxes
گوشت که در جعبهی مقوایی بستهبندی شده است
کامپیوتر بستهای کردن، ... را در یک بسته قرار دادن (برای عرضه و فروش)
I need to package these software programs together.
باید این نرمافزارها را با هم بستهای کنم.
The company plans to package the new antivirus software with a free trial of their VPN service.
این شرکت قصد دارد نرمافزار آنتیویروس جدید را با نسخهی آزمایشی رایگان سرویس VPN خود در یک بسته قرار دهد.
عرضه کردن، ارائه کردن (کسی یا چیزی به شیوهای خاص و معمولاً جذاب)
He packaged his proposal to the client in a compelling manner.
او پیشنهاد خود را به شیوهای قانعکننده به مشتری عرضه کرد.
She packaged her idea in a creative way.
ایدهاش را به شیوهای خلاقانه ارائه کرد.
بستهبندی (عمل)
the safe package of drugs
بستهبندی ایمن دارو
the package of food
بستهبندی غذا
بسته (از برنامههای تلویزیونی یا رادیویی برای عرضه و فروش بهصورت یکجا)
I purchased the complete package of the popular radio series.
بستهی کامل این سریال پرطرفدار رادیویی را خریدم.
Have you seen the latest package of reality shows?
آیا تازهترین بستهی برنامههای واقعنما را دیدهای؟
سفر بسته، پکیج (هتل+ پرواز + خدمات)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
I booked a package that includes flights, hotel stay,
بستهای را رزرو کردم که مشتملبر پرواز و اقامت در هتل است.
honeymoon package
پکیج ماهعسل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «package» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/package