Package

ˈpækɪdʒ ˈpækɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    packaged
  • شکل سوم:

    packaged
  • سوم شخص مفرد:

    packages
  • وجه وصفی حال:

    packaging
  • شکل جمع:

    packages
  • noun countable B2
    بسته، بسته‌بندی، جعبه
    • - the safe package of drugs
    • - بسته‌بندی ایمن دارو
    • - the package which I got by mail
    • - بسته‌ای که از طریق پست دریافت کردم
    • - a commercial package
    • - بسته‌ی تجارتی
    • - a package of fruits
    • - یک جعبه میوه
    • - She took the cups out of their package.
    • - فنجان‌ها را از جعبه‌ی آن‌ها خارج کرد.
  • verb - transitive
    بسته‌بندی کردن
    • - Our apples are packaged in plastic bags.
    • - سیب‌های ما در کیسه‌های پلاستیکی بسته‌بندی می‌شوند.
    • - Their products are well packaged.
    • - محصولات آن‌ها خوب بسته‌بندی می‌شود.
    • - meat packaged in cardboard boxes
    • - گوشت که در جعبه‌ی مقوایی بسته‌بندی شده است
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد package

  1. noun bundle; whole
    Synonyms: amalgamation, assortment, bag, baggage, bale, batch, biddle, bottle, box, bunch, burden, can, carton, combination, container, crate, entity, kit, load, lot, luggage, pack, packet, parcel, pile, sack, sheaf, stack, suitcase, tin, trunk, unit

لغات هم‌خانواده package

ارجاع به لغت package

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «package» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/package

لغات نزدیک package

پیشنهاد بهبود معانی