ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Stack

stæk stæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stacked
  • شکل سوم:

    stacked
  • سوم شخص مفرد:

    stacks
  • وجه وصفی حال:

    stacking
  • شکل جمع:

    stacks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive
    توده، کومه، خرمن، دودکش، دسته، بسته، پشته، مقدار زیاد، قفسه کتابخانه، توده کردن، کومه کردن، انباشتن
  • noun verb - transitive
    پشته، پشته کردن
    • - a stack of dry wood
    • - یک پشته چوب خشک
    • - haystack
    • - کپه‌ی کاه
    • - a stack of old letters
    • - توده‌ای از نامه‌های قدیمی
    • - a stack of books
    • - کتاب‌های روی‌هم‌چیده
    • - a stack of dishes
    • - بشقاب‌های روی‌هم‌چیده
    • - a stack of money
    • - کوهی از پول
    • - I have a stack of work to do.
    • - یک عالمه کار دارم.
    • - They stacked the boxes on each other.
    • - جعبه‌ها را روی هم چیدند.
    • - They had stacked the files in one corner of the room.
    • - پرونده‌ها را در گوشه‌ای از اتاق انباشته کرده بودند.
    • - He stacks his cards and nobody notices it.
    • - او ورق جور می‌کند و کسی هم متوجه نمی‌شود.
    • - They stacked juries.
    • - آنان هیئت‌های منصفه را از میان هواداران خود انتخاب می‌کردند.
    • - How does he stack up against the competition?
    • - در مقایسه با رقبای خود چطور است؟
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stack

  1. noun pile
    Synonyms: assemblage, bank, bundle, cock, drift, heap, hill, hoard, load, mass, mound, mountain, pack, pyramid, sheaf
  2. verb pile up
    Synonyms: accumulate, amass, bank up, cock, drift, heap, hill, load, mound, pile, rick, stockpile
    Antonyms: unstack

Phrasal verbs

  • stack up

    روی‌ هم انباشتن، جمع کردن، گرد آوردن

    مقایسه کردن

Idioms

  • stack the cards (or deck)

    1- ورق جور کردن (به‌طور تقلب‌آمیز) 2- قرار و مدار سری گذاشتن، گاوبندی کردن

ارجاع به لغت stack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stack

لغات نزدیک stack

پیشنهاد بهبود معانی