آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ دی ۱۴۰۳

    Cock

    kɑːk kɒk

    گذشته‌ی ساده:

    cocked

    شکل سوم:

    cocked

    سوم‌شخص مفرد:

    cocks

    وجه وصفی حال:

    cocking

    شکل جمع:

    cocks

    معنی cock | جمله با cock

    noun countable

    جانورشناسی خروس

    cock, خروس
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    The cock's loud cackling woke up the entire neighborhood.

    صدای قوقولی‌قولوی بلند خروس کل محله را از خواب بیدار کرد.

    The cock pecked at the ground, searching for worms and insects to eat.

    خروس به زمین نوک می‌زد و در جست‌وجوی کرم و حشرات برای خوردن بود.

    noun countable

    جانورشناسی نر (پرنده)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The children were excited to spot a cock robin in the backyard.

    بچه‌ها از دیدن سینه‌سرخ نر در حیاط‌پشتی هیجان‌زده بودند.

    A cock pheasant strutted through the field.

    قرقاول نر در مزرعه گام می‌برداشت.

    noun countable informal

    ناپسند کیر

    Don't you want to suck my cock?

    نمی‌خوای کیرم رو بمکی؟

    She couldn't resist touching his cock, marveling at its size and hardness.

    نمی‌توانست در برابر لمس کیر او مقاومت کند و از اندازه و سفتی آن شگفت‌زده شد.

    noun countable informal

    انگلیسی بریتانیایی قدیمی رفیق (برای مورد خطاب قرار دادن مردی توسط مردی دیگر از آن استفاده می‌شود)

    Good to see you, cock! How's your day been?

    از دیدنت خوشحالم، رفیق! روزت چطور بود؟

    "Hey, cock! How's it going?"

    هی، رفیق! اوضاع چطوره؟

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    What's up, cock? Long time no see.

    چه خبر رفیق؟ خیلی وقته ندیدمت.

    verb - transitive

    کج نهادن (کلاه)، راست نگه داشتن، برافراشتن (سر و گردن)، تیز کردن (گوش)، برگرداندن (نگاه و چشم)

    He cocks his hat.

    او کلاهش را یک‌وری سر می‌گذارد.

    The dog cocked his ears.

    سگ گوش‌هایش را تیز کرد (برافراشت).

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His head was cocked to one side.

    سرش به یک سو خم بود.

    The passer cocked his arm to throw the ball.

    پاسور بازویش را راست نگه داشت تا توپ را پرتاب کند.

    verb - transitive

    (چخماق را) کشیدن، مسلح کردن (تفنگ) (به‌منظور تیراندازی)

    He cocked his gun and hid behind the tree.

    چخماق هفت‌تیر را کشید و پشت درخت پنهان شد.

    The soldier expertly cocked his rifle.

    سرباز ماهرانه تفنگش را مسلح کرد.

    verb - transitive

    عقب کشیدن (مشت) (به‌منظور ضربه زدن)

    The boxer cocked his fist.

    مشت‌زن مشتش را به عقب برد.

    noun

    شیر، شیر تنظیم، شیر قطع و وصل (لوله و بشکه و غیره)

    I turned the cock on the garden hose to water the plants.

    شیر روی لوله‌ی باغ را چرخاندم تا گیاهان را آبیاری کنم.

    The plumber fixed the leaky cock.

    لوله‌کش شیری که نشتی داشت، درست کرد.

    noun informal

    انگلیسی بریتانیایی چرند، دری‌وری، چرت‌وپرت

    His explanation for being late was a bunch of cock.

    توضیحش برای دیر اومدن یه مشت دری‌وری بود.

    The conspiracy theory he shared was pure cock.

    تئوری توطئه‌ای که باهامون در میون گذاشت، چرت‌وپرت محض بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cock

    1. noun rooster
      Synonyms:
      chicken rooster cockerel chanticleer cock-a-doodle-doo cockalorum capon
    1. verb aim up toward
      Synonyms:
      raise erect stand up stand erect stick up perk up prick stack pile hump

    Phrasal verbs

    cock up

    گند زدن، تر زدن، خیطی بالا آوردن، خراب کردن، بد انجام دادن

    Idioms

    the cock of the walk

    گردن کلفت محل، داش مشدی

    سوال‌های رایج cock

    معنی cock به فارسی چی میشه؟

    واژه "cock" در زبان انگلیسی به معنای "خروس" است و به پرنده‌ای اشاره دارد که به خاطر صدای خاص و زیبا، رنگارنگی و نقش‌های جذابش شناخته می‌شود. خروس‌ها معمولاً در صبح زود با صدای خود، صبح را اعلام می‌کنند و به همین دلیل به نماد بامداد و آغاز روز تبدیل شده‌اند. در زیر به تفصیل بیشتری درباره خروس و نکات جالب آن می‌پردازیم.

    ۱. ویژگی‌های ظاهری

    خروس‌ها معمولاً دارای پرهای رنگارنگ و زیبایی هستند. نر خروس‌ها به طور معمول بزرگ‌تر از مرغ‌ها هستند و دارای دمی بلند و پرپشت می‌باشند. همچنین، کلاهی که بر روی سر خروس‌ها قرار دارد، یکی از ویژگی‌های بارز آنهاست و به شکل و اندازه آن در نژادهای مختلف متفاوت است.

    ۲. صدای خاص

    صدای خروس، که به "قوقولی‌قوقو" معروف است، به عنوان یک علامت مشخص برای شروع روز شناخته می‌شود. این صدا معمولاً در ساعات اولیه صبح به گوش می‌رسد و به عنوان یک علامت طبیعی برای بیدار شدن دیگر حیوانات و انسان‌ها عمل می‌کند. همچنین، این صدا می‌تواند به عنوان علامتی از قلمرو خروس نیز مورد استفاده قرار گیرد.

    ۳. رفتار اجتماعی

    خروس‌ها موجودات اجتماعی هستند و معمولاً در گروه‌ها زندگی می‌کنند. در یک گروه، یک خروس غالب وجود دارد که معمولاً بزرگ‌ترین و قوی‌ترین خروس است و مسئولیت حفاظت از گروه را بر عهده دارد. این خروس غالب ممکن است با دیگر خروس‌ها رقابت کند تا موقعیت خود را حفظ کند.

    ۴. نمادها و فرهنگ

    خروس در فرهنگ‌های مختلف به عنوان نمادی از شجاعت، وفاداری و بیداری شناخته می‌شود. در برخی از فرهنگ‌ها، خروس به عنوان نماد باروری و زندگی جدید نیز مطرح است. در چین، خروس نماد سال دوازدهم از دوازده حیوان زودیاک است و نشان‌دهنده صداقت و سخت‌کوشی می‌باشد.

    ۵. نقش در کشاورزی

    خروس‌ها و مرغ‌ها به عنوان یکی از منابع اصلی پروتئین در بسیاری از جوامع انسانی شناخته می‌شوند. تخم‌مرغ و گوشت مرغ از محبوب‌ترین مواد غذایی هستند و نقش مهمی در تغذیه انسان‌ها ایفا می‌کنند. پرورش خروس و مرغ به عنوان یک فعالیت اقتصادی در بسیاری از کشورها رواج دارد.

    ۶. نکات جالب

    - خروس‌ها می‌توانند با رنگ‌های مختلفی که در پرهایشان دارند، جلب توجه کنند و این رنگ‌ها معمولاً به نژاد آنها بستگی دارد.

    - برخی از خروس‌ها می‌توانند صدای خاصی تولید کنند که باعث می‌شود آنها از دیگر خروس‌ها متمایز شوند.

    - در برخی از مناطق، خروس‌ها به عنوان حیوانات خانگی نگهداری می‌شوند و به خاطر شخصیت شجاع و سرزنده‌شان محبوب هستند.

    گذشته‌ی ساده cock چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده cock در زبان انگلیسی cocked است.

    شکل سوم cock چی میشه؟

    شکل سوم cock در زبان انگلیسی cocked است.

    شکل جمع cock چی میشه؟

    شکل جمع cock در زبان انگلیسی cocks است.

    وجه وصفی حال cock چی میشه؟

    وجه وصفی حال cock در زبان انگلیسی cocking است.

    سوم‌شخص مفرد cock چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد cock در زبان انگلیسی cocks است.

    ارجاع به لغت cock

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cock

    لغات نزدیک cock

    • - cochlea
    • - cochleate
    • - cock
    • - cock a snook at
    • - cock boat
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.