با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Stockpile

ˈstɑːkpaɪl ˈstɒkpaɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stockpiled
  • شکل سوم:

    stockpiled
  • سوم‌شخص مفرد:

    stockpiles
  • وجه وصفی حال:

    stockpiling
  • شکل جمع:

    stockpiles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
انباشته، ذخیره، انباشته کردن، توده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- to stockpile weapons secretly
- پنهانی اسلحه انبار کردن
- Japan's stockpile of fuel is designed to last four months.
- ذخیره‌ی سوخت ژاپن برای مصرف چهار ماه پیش‌بینی شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stockpile

  1. noun supply
    Synonyms: accumulation, buildup, cache, hoard, inventory, nest egg, reserve, source, stash, stock, store, surplus
  2. verb stock
    Synonyms: accumulate, amass, build up, gather, hoard, keep on hand, put away, reserve, save, squirrel away, stash, stock up, store, stow away

ارجاع به لغت stockpile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stockpile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stockpile

لغات نزدیک stockpile

پیشنهاد بهبود معانی