Buildup

ˈbɪlˌdəpɔːrˈbɪldʌp British: ˈbɪlˌdəpɔːˈbɪldʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(عامیانه) تعریف یا تبلیغات پی درپی برای محبوب ساختن چیزی، معروف‌سازی، ترویج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- advertisements to give a buildup to a product
- آگهی‌های تجارتی برای مطلوب کردن محصول
- The circus always gets a big buildup when it comes to town.
- وقت‌هایی که آن سیرک به شهر می‌آید، برایش بسیار تبلیغ می‌شود.
noun countable
افزایش، افزودن تدریجی (قدرت یا نرخ و غیره)
- military buildup
- افزایش (تجهیزات) نظامی
- a heavy buildup of traffic on the highway
- سنگین‌ شدن ترافیک در آزادراه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buildup

  1. noun development; accumulation
    Synonyms: accretion, advertising, enlargement, escalation, expansion, gain, growth, heap, hype, increase, load, mass, plug, promotion, publicity, puff, stack, stockpile, store
    Antonyms: decrease, destruction, reduction

ارجاع به لغت buildup

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buildup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/buildup-or-build-up

لغات نزدیک buildup

پیشنهاد بهبود معانی