آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Accretion

əˈkriːʃn əˈkriːʃn

معنی accretion | جمله با accretion

noun countable uncountable formal

افزایش تدریجی، رشد تدریجی، انباشتگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Coral is formed by a process of accretion.

مرجان از طریق فرایند انباشتگی تشکیل می‌شود.

the accretion of sand on the shore

انباشتگی شن روی ساحل

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The accretion of knowledge and experience over the years has made her an expert in her field.

رشد تدریجی دانش و تجربه در طول سال‌ها او را به فردی متخصص در زمینه‌ی خود تبدیل کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد accretion

  1. noun gradual growth, addition

ارجاع به لغت accretion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accretion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accretion

لغات نزدیک accretion

پیشنهاد بهبود معانی