آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Accession

əkˈseʃn əkˈseʃn

معنی accession | جمله با accession

noun

نزدیکی، ورود، دخول، پیشرفت، افزایش، جلوس، نمائات (حیوان و درخت)

noun

نیل (به جاه و مقام به‌خصوص سلطنت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the accession of Nader

به سلطنت رسیدن نادر

noun

حقوق تابع وصول، الحاق حقوق، شرکت در مالکیت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده
noun

حقوق تملک نما، شیئی اضافه یا الحاق‌شده

verb - transitive

به ‌ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن

The library carefully accessions all books.

کتابخانه با دقت همه‌ی کتاب‌های جدید را فهرست می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد accession

  1. noun something that augments, adds to
  1. noun coming to power
    Antonyms:

ارجاع به لغت accession

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accession» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accession

لغات نزدیک accession

پیشنهاد بهبود معانی