گذشتهی ساده:
declinedشکل سوم:
declinedسومشخص مفرد:
declinesوجه وصفی حال:
decliningشکل جمع:
declinesشیب پیدا کردن، خم شدن، مایل شدن
The path declines to the lake.
راه به سوی دریاچه شیب دارد.
رو به نیستی گذاردن، تنزل کردن، کاستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sun declines in the west.
خورشید در باختر غروب میکند.
The day is declining.
روز در حال پایان است.
Her health is declining.
سلامتی او رو به کاستی است.
Their number is declining.
تعداد آنها درحال کاهش است.
The value of gold has declined considerably.
ارزش طلا بهطور قابلملاحظهای کاهش یافته است.
صرف کردن (اسم یا ضمیر)
رد کردن، نپذیرفتن
He declined to answer.
او از پاسخ دادن خودداری کرد.
I declined their invitation.
من دعوت آنها را رد کردم.
کاهش، نابودی، فروپاشی
a decline in the value of the dollar
کاهش ارزش دلار
the decline and fall of the Roman Empire
زوال و سقوط امپراطوری روم
The city's population is in decline.
جمعیت شهر رو به کاهش است.
The automobile industry fell into decline.
صنعت اتومبیلسازی دچار نابودی شد.
در حال کاهش، رو به کاهش، در حال نقصان
به زوال، در حال زوال، رو به ناتوانی
روبه ضعف، روبه ناتوانی، رو به نقصان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decline» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decline