فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fall Off

معنی‌ها

phrasal verb A2

تقلیل یافتن، کاهش یافتن، تنزل یافتن، کوچک‌تر شدن

phrasal verb

کنده شدن، ریختن، افتادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fall off

  1. phrasal verb decline
    Synonyms:
    decrease diminish lessen slump wane
  1. phrasal verb become detached or to drop from

ارجاع به لغت fall off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fall off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fall-off

لغات نزدیک fall off

پیشنهاد بهبود معانی