آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Slump

slʌmp slʌmp

گذشته‌ی ساده:

slumped

شکل سوم:

slumped

سوم‌شخص مفرد:

slumps

وجه وصفی حال:

slumping

شکل جمع:

slumps

معنی slump | جمله با slump

noun verb - intransitive

زمین باتلاقی، کاهش فعالیت، رکود، دوره رخوت، افت، ریزش، یکباره پایین آمدن یا افتادن، یکباره فروریختن، سقوط کردن، خمیده شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The ice broke and Ali slumped into the pool.

یخ شکست و علی افتاد توی حوض.

he slumped onto the floor and died!

تلپی افتاد روی کف اتاق و مرد!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Our sales have slumped badly.

فروش ما بدجوری افت کرده است.

a worldwide slump in the sale of computers

کاهش فروش کامپیوتر در سرتاسر جهان

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد slump

  1. noun decline, failure
    Synonyms:

سوال‌های رایج slump

گذشته‌ی ساده slump چی میشه؟

گذشته‌ی ساده slump در زبان انگلیسی slumped است.

شکل سوم slump چی میشه؟

شکل سوم slump در زبان انگلیسی slumped است.

شکل جمع slump چی میشه؟

شکل جمع slump در زبان انگلیسی slumps است.

وجه وصفی حال slump چی میشه؟

وجه وصفی حال slump در زبان انگلیسی slumping است.

سوم‌شخص مفرد slump چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد slump در زبان انگلیسی slumps است.

ارجاع به لغت slump

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slump» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slump

لغات نزدیک slump

پیشنهاد بهبود معانی