آخرین به‌روزرسانی:

Letdown

ˈletdaʊn ˈletdaʊn

معنی و نمونه‌جمله

noun

تحقیر، یاس، نومیدی شکست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

It was quite a letdown to see him lose.

مشاهده‌ی باختن او کاملاً مرا دمق داد./ دیدن شکستش بدجور مرا دق داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد letdown

  1. noun disappointment
    Synonyms:
    frustration disgruntlement setback blow chagrin disillusionment anticlimax bitter pill washout comedown balk
    Antonyms:
    satisfaction benefit advantage blessing boon

ارجاع به لغت letdown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «letdown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/letdown

لغات نزدیک letdown

پیشنهاد بهبود معانی