تحقیر، یاس، نومیدی شکست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It was quite a letdown to see him lose.
مشاهدهی باختن او کاملاً مرا دمق داد./ دیدن شکستش بدجور مرا دق داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «letdown» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/letdown