Washout

ˈwɒːʃ- / / ˈwɑːʃ- ˈwɒʃ-aʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
آب‌‌بردگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد washout

  1. noun One that fails completely
    Synonyms: bust, failure, fiasco, loser, dud, flop, lemon, bomb
  2. noun Someone who is unsuccessful
    Synonyms: disaster, failure, flop, disappointment, downpour, wash, erosion, mess, fiasco, gully, dud

ارجاع به لغت washout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «washout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/washout

لغات نزدیک washout

پیشنهاد بهبود معانی